کیفیت فضای داخلی از یک طرف تأثیر مستقیمی بر نحوه انجام فعالیتهای ما در آن دارد و از طرف دیگر نگرش، احوال و شخصیت ما را تحت تأثیر قرار می دهد.
فضا ذاتاً شکل خاص و قابل درکی ندارد، با این حال هنگامی که عناصری در حوزه آن قرار گیرند، روابط چندگانهای، هم بین فضا و عناصر و هم بین خود این عناصر، ایجاد میشود که این روابط فضا را شکل میدهند و در نتیجه ما آن را درک میکنیم. این بدان معنی است که فضا با وجود عناصر مادی و رابطه متقابل آنها با ما و با یکدیگر تعریف میشود و معنی پیدا میکند؛ حتی یک عنصر تنها قادر است از طریق فرم، اندازه و شکل خود فضایی را تحتالشعاع قرار داده و حوزه فضایی اطرافش را نظم بخشد.
بدینترتیب در تعریف فضا با دو مفهوم پایهای سروکار داریم: فضا و عناصر تعریفکننده یا محدودکننده فضا، به عنوان مثال اگر جعبهای را در نظر بگیریم، حجم خالی درون آن، فضا و دیوارههای جعبه، عناصر تعریفکننده فضا محسوب میشوند. فضا قابل لمس نیست، ولی عناصر تعریفکننده و محدودکننده آن قابل لمس، اندازهگیری، معرفی و ترکیب با یکدیگر هستند. در حقیقت فضا از طریق عناصر محدودکننده آن قابل شناسایی است و کیفیت و شخصیت آن تابع عناصر متشکله آن و چگونگی ارتباط و نظم حاکم بین این عناصر میباشد. به بیان دیگر، فرم، کیفیت و نحوه ارتباط عناصر تعریفکننده فضاست که شخصیت یک فضا را میسازد و به آن شکل، بعد و مقیاس میبخشد و برای ما قابل درک میکند.
عناصر هندسی تشکیلدهنده فرم یعنی نقطه، خط، صفحه و حجم میتوانند با هم ترکیب شوند و فضا را محدود و مشخص کنند. در مقیاس معماری، این عناصر به ستونها، کفها، دیوارها و سقفها تبدیل میشوند. بدینترتیب، فضای داخلی معماری به وسیله محدودهای که دارای عناصر افقی نظیر کف و سقف و عناصر عمودی نظیر ستونها و دیوارها میباشد، مشخص میگردد. به بیان دیگر، ستونها، کفها، دیوارها و سقفها عناصر تعریفکننده فضای معماری هستند که در کنار یکدیگر قرار میگیرند و با هم ترکیب میشوند تا به بنا شکل دهند، حدود مرز فیزیکی بنا را مشخص و درون و بیرون آن را از یکدیگر جدا کنند و مرزهای فضای داخلی بنا را مشخص و آن را از فضاهای داخلی اطراف و فضای خارج آن متمایز سازند. «چارلز مور»، معمار آمریکایی، در این خصوص میگوید: «وقتی از یک کف و یک سقف و چهار دیوار، یک اطاق ساخته میشود، در کنار این شش عنصر، عنصر هفتمی هم وجود دارد که فضا است و این عنصر اثری بیش از عناصر فیزیکی دارد که فضا توسط آنان ساخته شده است.» روی این اصل، فضای معماری با ترکیب مناسب دیوارها، ستونها، کفها و سقفها به هویت و کیفیت مورد نظر دست مییابد و محیطی مأنوس، مفید و قابل استفاده، زیبا و خوشآیند، و امن و مستحکم برای انجام کلیه فعالیتهای زندگی در شرایط مختلف، فراهم میآورد. البته با اینکه سیستم ساختاری یک بنا (دیوارها، ستونها، کفها و سقفها)، فرم و طرح اصلی فضاهای داخلی آن را تعیین میکند، لیکن، ساختار ـ اگر آن را به معنی انتخاب و آرایش عناصر طراحی داخلی در نظر بگیریم ـ در چنین فضاهایی در نهایت توسط عناصر طراحی داخلی شکل میگیرد، بدینترتیب که روابط قابل رؤیت این عناصر، فضای داخلی یک مکان را مشخص کرده و بدان نظم میبخشد. بر این اساس، طراحی داخلی نقش تأثیرگذار و قابل اعتنایی در تعریف و سازماندهی فضاهای داخلی ساختمانها و در نهایت ارتقای کیفیت کارکردی ـ زیباییشناختی آنها ایفا میکند، نقشی که بهرهگیری از طراحی داخلی در ساختوسازها را به ضرورتی اجتنابناپذیر تبدیل مینماید
نظرات شما عزیزان: